*my idol love*last part

*پرش زمانی دم در سالن*
وقتی وارد سالن شدیم مهمونا برامون دست میزدن رفتیم و با مهمونا حال و احوالی کردیم
یکم نشستیم که جیمین اومد در گوش یونگی یه چیزی گفت
خواهر منم همینطور وقتی رفتن رو به یونگی گفتم
+جیمین چی میگفت؟
-خواهر تو چی میگفت
+بگو دیگه منم میگم
-جیمین روی سونیا کراش داره و میخواد بهش بگه اما نمیدونه چه جوری
+خواهر منم همینو گفت
یه اهنگ پلی شد که برقصیم جیمین رفت سمت سونیا و گفت
*مایل هستی با من برصی
÷ب بله
همینجوری که داشتم با یونگی میرقصیدم حواسم به اون دوتا هم بود پام رو از عمد گذاشتم روی پاش و گفتم
+اونورو ببین
-نگاشون کن توروخدا
+باید کمکشون کنیم که بهم اعطراف کنن
-یه جوری درستش میکنیم
وقتی رقصیدیم عاقد اومد و کارایی که لازم بود رو کردیم و در اخر هم دیگه رو بوسیدیم
بعدش یه ایده ی خیلی خواصت به ذهنم رسید و ایدم ور برای یونگی گفتم
میکروفون رو گرفیتم و رفتیم جلوی همه مهمونا وایسادیم گفتیم
+امشب به جز ما ددو نفر دیگه هم میخوان به اعطراف کنن .
یونگی به جیمین(اسلاید اخر) نگاه کردو گفت
-نمیای؟
ا چرا اومدم
میکروفون رو بهش دادیم و گفت
# یه نفر هست که من روش کراشم و امیدوارم این احساس یک طرفه نباشه و اون ه نفر سونیاست(اسلاید دوم)
÷چی!
#من رو تو کراش دارم و ازت میخوام باهام قرار بزاری.
÷راستش منم همینطور
.
.
.
خبب دیگه پایاننننن.اگه پایانش چرت بود ببخشید.خب چون نمیدونم از کدوم یکی از اعضا بنویسم.خودتون بگید که از کی بنویسم...
دیدگاه ها (۴)

*love story*PT1

*love story*PT2

*my idol love*PT7

*my idol love*PT6

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

#پارت۳ رمان اگه طُ نباشی یکی دیگه منم لباسا رو پوشیدم و یه آ...

my month پارت¹³

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط